نفوذ یا تشکیک در میان اپوزیسیون
پاسخ به سوال سايت ديدگاه

سیاوش دانشور عزیز .
همانطور که مطلع هستید، امشب کلیه رسانه های رژیم خبری مبنی بر نفوذ وزارت اطلاعات در میان اپوزیسیون خارج از کشور، را آنتنی کرده، و مستندی را در شبکه اول سیمای رژیم اسلامی پخش خواهند کرد .

به نظر شما :
چرا در این برهه از زمان، رژیم این سناریو (حقیقی و یا ساخته شده در اتاق فکر وزارت اطلاعات) را چنین هیجان زده آنتی می کند؟
همانطور که بخاطر دارید، چندی پیش نوری زاده  در صدای آمریکا از نفوذ وزارت اطلاعات در سایت های سبز (کلمه) خبر داد. آیا آن خبر به این خبر مربوط می شود؟

 لطفا نظر خود را در اسرع وقت ارسال کنید .
با تشکر٬ علی ناظر
18 خرداد 1390

سياوش دانشور: به نظر من دو قطبى "نفوذ يا تشکيک در ميان اپوزيسيون" قالب تنگى براى منعکس کردن مسئله است. اهداف جمهورى اسلامى از اين اقدام و اقدامات مشابه و جانبى و جارى کنونى٬ اهدافى چند وجهى است. دقيق شدن در اين اهداف اتفاقا برملا کننده بن بست ها و دست و پا زدنهاى جمهورى اسلامى و رفتارهاى يک حکومت در حال سقوط است .

١ -  اولا٬ ظاهرا اين فيلم يک سناريوى اطلاعاتى در مورد اپوزيسيون است اما مخاطب اصلى آن مردم در ايران هستند. جمهورى اسلامى بروشنى ميداند که مردم در کمين اين حکومت اند. ميداند سياست اپوزيسيون دربارى و سياست سرکوب شديد٬ هر دو٬ در مقابل اراده و عزم براى سرنگونى شکست خورده اند. ميداند که رويدادها و تحرکات انقلابى در کشورهاى خاورميانه و شمال آفريقا اشتهاى مردم را براى سرنگونى بيشتر کرده است. جمهورى اسلامى بروشنى ميداند که توجه مردم به نيروهاى بيرون حکومت است و يا دستکم به راه حلى بيرون چهارچوب جمهورى اسلامى فکر ميکنند. لذا با اين سناريو دارد به مردم ميگويد اين اپوزيسيون را من بازى ميدهم٬ اينها کاره اى نيستند٬ غير قابل اعتماداند. دارد ميگويد که روساى دول غربى و سازمانهاى جاسوسى و رسانه ها را سر کار ميگذارم. دارد ميگويد قدرت اطلاعاتى و امنيتى و کنترل حکومت بر اوضاع بيشتر از اينهاست که فکر کرده ايد. دارد ميگويد هوس سرنگونى و انقلاب نکنيد و شعار "نوبت سيد على است" را از سرتان بيرون کنيد. اين يک نمايش قدرت اطلاعاتى براى بزک موقعيت عميقا بحرانى و شکننده حکومتى است .

٢ -  اين رويداد در متن اختلافات شديد درون حکومتى و در مقطع زمانى ويژه اى روى صحنه مى آيد. جمهورى اسلامى در فاز دوم راه بدون بازگشت٬ فى الحال مشغول جراحى کردن ابواب جمعى دولت احمدى نژاد است. جماعت احمدى نژاد با همان اتهاماتى جراحى ميشوند که اصلاح طلبان طرفدار خمينى در دور قبل شدند. براى اصلاح طلبان قرار بود اسناد رابطه با سازمانهاى جاسوسى رو کنند و براى اين دوميها نيز همينطور. اين فيلم قرار است همه اين کارها را با هم بکند. مهر تائيدى است به ادعاهاى امنيتى و اطلاعاتى حکومت در مورد جراحى اصلاح طلبان حکومتى و مقدمه اى است براى "افشاى اطلاعات بيشتر" در مورد باند احمدى نژاد. از نظر سناريوى تبليغاتى٬ بر اتهامات هميشه آماده و شناخته شده و کهنه رژيم عليه هر نوع مخالفى مجددا تاکيد ميشود .

٣ -  همينطور بحث سازمانهاى اطلاعاتى موازى و جناحى و شنودها و مسائل پيرامون آن در کشمکش خامنه اى و احمدى نژاد برسر وزارت اطلاعات٬ تصويرى فروپاشيده و اغتشاش گونه در نهادهاى امنيتى حکومت را بيرون ميداد. بايد اين تصوير ضعيف با يک نمايش قدرت و مانور اطلاعاتى بازسازى ميشد. مضاف براين يک هدف جمهورى اسلامى مانور تبليغاتى٬ ايجاد جو ارعاب٬ دامن زدن به وحشت از حضور نيروهاى امنيتى در همه جا٬ و البته ايجاد فضاى بى اعتمادى در ميان نيروهاى اپوزيسيون و حتى به جان همديگر انداختن آنهاست. همه اينها و مسائلى از اين دست جديد نيستند٬ بلکه پاخورده و کهنه اند. اما همين مانورهاى کهنه اگر در چهارچوب جديدى روى صحنه مى آيند اساسا به اين دليل است که جمهورى اسلامى نيازمند نمايش قدرت و روحيه دادن به خوديها و ترساندن مردم و مخالفين است. اشکال اين کار اينست که اين روشها جوابگوى معضلات جمهورى اسلامى نيستند.    

۴ -  جمهورى اسلامى بطور کلى به فعاليتهاى اطلاعاتى اش عليه نيروهاى مخالف حکومت در اپوزيسيون بشدت افزده است. دليل اين اقدام همانست که ابتدا اشاره کردم: وحشت سرنگونى. اگر نميشود همه جا ترور کرد و کشت٬ خوب بايد اقدامات ديگرى کرد که مخالفين را بى اعتبار و زير سوال قرار دهد. اگر اين ماجرا درسى براى نيروهاى جدى سياسى دارد اينست که فراموش نکنند که در حال جنگ با يک حکومت اند٬ جنگى که هنوز تمام نشده است. اين چهارچوب قوانين خود را دارد و شناختن روشهاى امنيتى حکومت و درهم شکستن آنها يک شرط پيشروى است. در مورد ارتباط اين سناريو با حرف نورى زاده در مورد سايت کلمه مطمئن نيستم. اگر ربطى وجود داشته باشد٬ نه وصل بودن اين سايت به حکومتيها و خود را جزو خانواده جمهورى اسلامى دانستن٬ بلکه تلاش نورى زاده براى روتوش افتضاحات سياسى اش است.

۵ -  و بالاخره٬ ادعاهاى جمهورى اسلامى اعتبار ندارد. آنهائى که جناب سردار را پشت تريبونها ميبرند٬ و تريبونهائى که ترجيح سياست خارجى دولت مربوطه شان را منعکس ميکنند٬ يک جهت واحد دارند. غرب بطور کلى سياست پراگماتيستى دارد و اولين کانديدش براى بحرانهاى حکومتى پيدا کردن افرادى است که استعداد "خيانت" به حکومت را دارند. کافى است مثلا پسر قذافى در رساى قتل عام بصورت دمکراتيک چند جمله گفته باشد و يا با بابايش برسر سهم بيشتر اختلاف داشته باشد٬ تا کانديد اول براى "دوره انتقالى" در ليبى باشد. چه کسى از سردار پاسدار اطلاعاتى قديمى که "هم نيرو در داخل دارد و هم طرفدار آمريکاست" بهتر؟ رضا پهلوى هم بدو بدو دنبالش مى افتد. مگر نه اينست صبح تا شب به پاسداران ميگويند صف تان را از حکومت جدا کنيد؟

۶ -  اپوزيسيون عبارت نادقيقى براى توضيح همه کسانى است که بيرون حکومت قرار گرفته اند. بطور واقعى و تاريخى عده اى اپوزيسيون زورکى اند. خودشان راسا و بنا به عقايد و اصول و اهداف اجتماعى شان اپوزيسيون نشده اند بلکه توسط حکومت به بيرون پرتاب شده اند. عده وسيعى هستند که زير نامهاى مختلف ظاهرا "اپوزيسيون" هستند اما طرفدار حکومت اسلامى و جناحى از آنند که ما به آنها "اپوزيسيون طرفدار رژيم" ميگوئيم. اينها دشمنى شان با سرنگونى طلبان و کمونيستهاى انقلابى بيشتر از مخالفت شان با جوانبى از جمهورى اسلامى است. عده ديگرى هستند که موجوديت شان در گرو اينست که آيا آمريکا به ايران حمله ميکند يا نه؟ اگر چنين سناريوئى نباشد اينها هيچکاره سياست اند. اگر آمريکا طرح حمله نداشته باشد٬ اين نوع اپوزيسيون به سمت جمهورى اسلامى غش ميکند. انواع سلطنت طلبان آريائى مسلک تا سازمانهاى دست ساز قوم پرست در اين زمره اند که در دو سال اخير با ملى اسلاميها و تعداد ديگرى در يک صف واحد سبز قرار داشتند. اپوزيسيون بورژوائى با حکومت يا هم خانواده است و يا هم طبقه. روشها و سياستهايش در ارکان اساسى با جمهورى اسلامى يکى است. اگر تحقق اهداف اين اپوزيسيون در گرو مقابله با سياستهاى انقلابى و وارد شدن به بند و بست است٬ اگر عليرغم همه تضادها و اختلافات منافع وسيعتر طبقاتى همه اينها را در حلقه هائى مانند جنبش سبز حکومتى متحد ميکند٬ آنوقت نفس نشست و برخاست اين نوع "اپوزيسيون" با عناصر جمهورى اسلامى پديده عجيبى نيست. نه فقط "منابع" اينها٬ بلکه سياستها و اهداف و شعارها و روش هاى بخش اعظم اين اپوزيسيون يا حکومتى است و يا از راست جهانى اخذ ميشود. براى اين مجموعه مذاکره با سازمانهاى جاسوسى٬ رابطه مخفى و مذاکره و بند و بست با حکومت اسلامى٬ به ايران رفتن و آنجا به بيزنس رسيدن و به اروپا برگشتن و در مدح "اصلاحات" گفتن٬ تازه نيست. نکته ام اينست که جمهورى اسلامى جرجيس را بعنوان "اپوزيسيون" به جامعه معرفى ميکند و با تمام دروغهائى که سر هم ميکند٬ ميخواهد نمايش قدرت بدهد و با يک تير چند نشان را بزند. به نظر ميرسد جديت و تاثير اين سناريو حتى کمتر و غير جدى تر از سناريوى مضحک "دولت در تبعيد" بوده است. *

٢٢ خرداد  ١٣٩٠- ١٢ ژوئن ٢٠١١

منبع: دیدگاه، 22 خرداد 1390